شفای زندگی
- بيماری ها، گذشته از منشأ بدنی و گاه ژنتيكی گاه ريشه های روانی هم دارند. وقتی تفکرمان را تغییر بدهیم گاه بیماری درمان خواهد شد. لوئیزهی به بررسی ریشه روانی تمامی بیماریها پرداخته و با نگاهی نو، به آنها نگاه کرده. این طرز تفکر تاکنون هزاران بیمار را شفا داده است.
- پیام اصلی این کتاب : "اگر مشتاق باشیم که روی ذهن خود کار کنیم، تقریباً همه چیز را می توان شفا داد."
- دیگران را ببخشیم، خودمان را ببخشیم و محبت کنیم. کمتر گله کنیم، فراوان بخندیم و شاد باشیم و بدانیم افکار ما بسیار قدرتمند و اثرگذار هستند و تاثیرات بسیار شگفت انگیزی از خود باقی میگذارند.
معرفی محصول
کتاب شفای زندگی نوشتهی «لوئیز ال هی» یکی از نویسندگان، سخنوران و درمانگران تاثیرگذار در دنیا و برگردان «گیتی خوشدل» یکی از مترجمان خبره در زمینهی روانشناسی و خودشناسی است. جدول کتاب شفای زندگی در زمینهی خودسازی، تحول جسم و جان و ذهن و همینطور پزشکی کلینگر در سراسر دنیا بسیار معروف است. شفای زندگی در چهار بخش و شانزده فصل تدوین شده است. نویسنده در بخش اول پیش از شروع، با ارائهی پیشنهاداتی به خوانندگان دربارهی چگونه مطالعهکردن این کتاب، معرفی نکات و نگاه کلی خود مقدمهچینی میکند. بخش دوم با عنوان «جلسهیی با لوییز» در هشت فصل ریشههای فکری و مشکلات را معرفی میکند و قدمبهقدم گامهای آگاهی را با مثالهایی ملموس از زندگی پیش میبرد. «مشکل چیست؟»، «مشکل از کجا پدید میآید؟»، «آیا حقیقت دارد؟»، «حالا چهکار میکنیم؟» و... از عناوین اصلی این بخش هستند. سومین بخش از این کتاب با عنوان «بهکاربردن این آرمانها» در شش فصل و دو پیوست، برای ایجاد تغییر و تحول در هر یک از موضوعات موردتوجه و چالشبرانگیز آدمها مثل روابط، کار، موفقیت، ثروت و جسم پیشنهاداتی ارائه کرده است. لوئیز هی در فصل پانزدهم این کتاب در یک جدول مفصل، به هریک از بیماریها اشاره کرده و علل احتمالی پدیدآمدن آنها و همینطور الگوی ذهنی جایگزین را معرفی میکند. لازم به توضیح است این فصل درواقع حاوی مطالب کتاب دیگری از لوییز هی به نام «شفای تن» است. نویسنده در بخش چهارم از کتاب شفای زندگی، داستان زندگیاش را روایت میکند. لوئیز هی با این جمله، کتاب حاضر را به خوانندگان خود تقدیم میکند: «امیدوارم این هدیه، یاریتان کند تا آن جایگاه درونی را که خانهی حرمت و عشق خالص و پذیرش خود است، بیابید.
قدر خودتان را بدانید. عباراتی همچون "مردها گریه نمی کنند!" یا "زنان نمی توانند پول درآورند!" عقاید محدود کننده ای هستند که نمیتوان با آنها زندگی کرد.
نظرات کاربران